نقطه تلاقی مکاتب مختلف ریاضیات
ریاضیدانان در تاریخ ۲۵۰۰ ساله اخیر خود، مکاتب فکری مختلفی را تجربه کرده، به چشم دیده و زیستهاند.
از میان این مکاتب مختلف ریاضی میتوان به شهودگرایی، منطقگرایی، صورتگرایی و متناهیگرایی اشاره کرد. گرچه هر یک از این مکاتب ممکن است در بنیادها، شالودهها و اصول متفاوت باشند، با این حال همگی به دو چیز معتقدند: استقلال و سازگاری.
به بیان غیر دقیق میتوان گفت که مستقل بودن یک دستگاه اصل موضوعی بدین معنی است که اصول اولیه یک دستگاه نباید یکدیگر را نتیجه دهند و سازگاری نیز به معنای آن است که نباید این گزارههای اولیه در تناقض با یکدیگر باشند.
در این میان شبهعلمهایی نیز سر برآوردهاند که بیتردید به بیراهه رفتهاند. این شبهعلمها، استقلال و سازگاری را مهم نمیدانند و طبیعتاً نتیجهگیری از چنین دستگاههایی خارج از کنترل و مملو از تناقض است. اگر استقلال و سازگاری یک دستگاه اصل موضوعی را همانند فرهنگ یک جامعه تلقی کنیم، میتوان گفت که چنین شبهعلمهایی، فرهنگ سرزمین ریاضیات را نشانه رفتهاند.
ریاضیدانان چاره را در این دیدهاند که علیرغم اصول فکری متفاوت در مکاتب مختلف، همگی به دو مقوله فرهنگی پایبند باشند: استقلال و سازگاری.
واکنش خردمندانه در مقابل تهاجم بدسگالان از سوی ریاضیدانان این بوده است که همه مکاتب ریاضی برای حفظ استحکام دستگاههای اصل موضوعی، یک «تن» شوند تا سرزمین ریاضیات، چکادهای تاریخی و قوام فرهنگی برای دستگاه اصل موضوعی را پاسدار باشند.
حکایت به زبان ساده این است: نامردان، فرهنگ را نشانه میگیرند و مردان، در مصاف با آن همگی یک «تن» میشوند.
مجید میرزاوزیری
۱۶ دیماه ۹۸
درباره این سایت